مهراد جون مهراد جون ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات مامانی و مهراد

مروارید پنجم

1392/12/18 13:20
نویسنده : مامان مریم
109 بازدید
اشتراک گذاری

مهراد گلم بعد از یک ماه و نیم از جوونه زدن چهارمین دندونت، پنجمین مروارید خوشگلت خودشو نشون داد لبخنددیگه گفتن نداره که این مرواریدت هم مثل بقیه اذیتت کرد تا سرجاش بشینه دندون بالا سمت چپ، ولی راحت شدی گل پسر مامان هرچند که این روزا هم همش گوشتو و پشت سرتو محکم می خارونی و دندونای دیگت اذیت میکننناراحت 3 روز پیش یه کوچولو سرما خوردی با باباامیر بردیم دکتر خداروشکر سرماخوردگیت ویروسی نبود. دکترگوشاتم معاینه کرد عفونت نداشت. آخه بعضی موقع  وقتی گوشتو میخارونی ما فکر میکنیم گوشات درد میکنن. خلاصه این روزا یه آدم پرانرژی میخوای که دستشو بگیری و هرجا می خوای ببریش و با تو بازی کنه. صبح که بیدار میشی دست منو میگیری با خودت میبری اتاقت تا شب باید در اختیار آقا مهراد گل باشم. خیلی دوست داری راه بری و بچرخی حرف زدنتم که خیلی شیرین شده همه چیزو با ایما و اشاره به مامانت میفهمونی فدای زبون بی زبونیت بشه مامان که برای هرچیز برای مامان نشونه داری.ماچ مثلا منو میبری اتاقت خودت میری تو کمددیواری و با دست اشاره میکنی درو ببندم بعد میخوای که باهات دالی بازی کنم بعد از این که خسته میشی درو هول میدی و باز میکنی اشاره میکنی به دست من، دستمو میگیری میای پایین بعدش میری باز تو کمد، پنج شش بار همین کارو میکنی بعدش که تو بالا رفتن و برگشتن ماهر شدی دیگه دستمو میگیری میبری تو آشپزخونه اشاره میکنی به لیوان بهت میگم آب میخوای صدا درمیاری میگم بشین تا آب بدم سریع میشینی و پاهاتو میزنی زمین که زودی آب بدم بهت. عزیزم خیلی شیرین و دوست داشتنی و خواستنی شدی نفس مامان

امروز با هم رفتیم خونه مامان جون خاله لیلا 5روز پیش برات دو تا جوجه اردک خریده بود که اولش دیدی گریه کردی و ترسیدی ولی الان خیلی دوست داری دست خاله لیلا رو میگیری میری پیش جوجه ها براشون غذا میریزی و باهاشون حسابی دوست شدی عزیزم

 چند روز پیش رفتیم خونه دوستت آراد با هم بازی کردین اینم عکسایی که در حین بازی ازتون گرفتم.


آراد چه ماشین خوبی داریزبان


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)