مهراد جون مهراد جون ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات مامانی و مهراد

مسافرت مشهد

سلام به عزیز دلم مهراد. بالاخره بعد از 6 ماه تونستم برای پسرم مطلب بذارم. از کجا شروع کنم اولش خاطره مسافرت مشهد مینویسم گل پسرم تو سن  دو سال و نیم برای اولین بار پابوس امام رضا رفتیم اولش که سوار قطار شدیم خاطرات این چند روزو تو گوشیم نوشتم تا سر فرصت مناسب تو وبلاگت بذارم: ساعت ۱۲ شب قطار حرکت کرد به سمت مشهد مقدس بعد از ۶ سال دوباره قسمت شد بریم زیارت البته این بار با اقا مهراد گل که اولین بارش بود میرفت مشهد. یه مسافرت ۶ نفره با اقاجون و مامان جون و خاله مهدیه.شنبه ساعت ۳ رسیدیم مشهد همگی خسته سوار ماشین شدیم رفتیم یه سوییت گرفتیم و استراحت و .... شب بعد از شام رفتیم حرم امام رضا(ع) مهراد که خیلی خوشش میومد از این ور به اون...
11 آبان 1394

جوجه کوچولوی ما

عزیزدلم سلام .آخه مهراد جان تو چقدر دوست داری باهات بازی کنیم عاشق کلید و ماشین و توپ هستی موقع خواب کلید به دست میخوابی بعضی وقتا بابایی بخواد بیدارت کنه میگه مهراد کلید تو خوابالو چشمای نازتو باز میکنی و کلید میخوای فدات بشم که آتیش پاره شدی حسابی شیطون و شلوغ کار شدی تو روزای بهار که هوا خوبه همش دوست داری بریم بیرون و پارک تو خونه نمی مونی. برنامه کوتاه کردن موهای مهرادم داستانی شده دو هفته ای میشه باباامیر با مهراد صحبت میکنه که راضی شده موهاشو کوتاه کنه مهرادم میاد پیش مامان میگه مامان (اقا ،مو) یعنی برم موهامو اقا کوتاه کنه منم میگم باشه برو خلاصه دیروز با بابا رفتی ارایشگاه طبق معمول گریه کرده بودی و نذاشته بودی ارایشگر موهاتو...
9 ارديبهشت 1394
1