مهراد جون مهراد جون ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات مامانی و مهراد

مهمون کوچولو

1393/3/4 0:48
نویسنده : مامان مریم
340 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مهراد عزیزم

دو روزی با مامان مریم خونه ما مهمون بودین به خاطر شبکاری بابا امیر، با اینکه بعد از ظهر رفتین ولی  جات تو خونمون خیلی خالیه و دلمون برات یه ذره شده. امشب با مهدیه خاله و رضا دایی از شیرین کاریات می گفتیمو می خندیم. مثلا دوس نداری کسی بخابه و ببینی کسی خابه می ری چشماشو با دستت باز می کنی و صورت ماهتو می چسبونی به صورتش و می خندی تا طرف بی خیال شه و آقا مهراد دس از سرش برداره، تو هر اتاقی که می ری اول سراغ یه سری وسیله های ثابت می ری مثلا تو اتاق خواب سراغ سیم مودم و از پریز می کشیش تو آشپزخونه سراغ دکمه های فر بعدشم دکمه های ماشین لباسشویی تو پذیرایی هم با ضبط بازی می کنی شیطون و تو دل برو شدی حسابی راستی ماشین سواری هم خیلی دوس داری پشت فرمون می شینی بهت می گیم دنده رو عوض کن دستتو می بری رو دنده و تکونش می دی، یا بوق بزن با انگشت اشارت فشار می یاری رو بوق خاله فدای انگشتت شه ایشاله زودی بزرگ میشی و می تونی یه انگشیتی هم بوق بزنیبوسبوسمحبت

پسندها (2)

نظرات (0)