مهراد جون مهراد جون ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات مامانی و مهراد

روزپدر و مروارید نهم

1393/3/1 15:46
نویسنده : مامان مریم
357 بازدید
اشتراک گذاری

مهـــــراد نازنینم، پسر گلم سلام خیلی وقته میخوام برات مطلب بذارم و خاطرات 15ماهگیتو برات بنویسم ولی ماشاله انقدر شلوغ کار شدی و شیطونی میکنی که وقت نمیکنم عزیزدلم خیلی خیلی شیرین شدی و خدارو به خاطر نعمت بزرگی چون تو شکرگذارم. محبت

یه دقیقه زمین نمیشینی همش دوست داری بازی کنی خونمون که هستی ول کن مامان و بابا نیستی خونه مامان جونم که میریم دست لیلا خاله و مهدیه خاله همش میگیری و به حیاط میبری عشق بیرون رفتنو هوای ازاد.جدیدا هم یاد گرفتی جاهای بلند بری و بیا پایین مثلا پشتی یا بالشو میندازی و میری روش یکم راه میری بعدش میای پایین یا میری رو مبل خودتو میندازی پایین یک شنبه که بازی میکردی پایین مبل پتو انداختم تا خیالم راحت بشه که جاییت نخوره زمین و درد کنه تو هم خیلی خوشت اومد همش میرفتی و بازی میکردی.

اعضای بدنتو میشناسی و ازت میپرسم چشمات کو با دست اشاره میکنی به چشمای نازت ازت میپرسم پات کو پاتو بلند میکنی و نشون میدی ودستاتو و گوشاتو و .... رو هم همین طور.

صدای چند تا حیونو ازت میپرسیم بلدی .میگم ببعی چی میگه تو میگی بع بع. ماماش(گاو) چی میگه میگی مااا مااا.بوقلمون چی میگه میگی دو دو. لیلا خاله میگه واله ما هیچ جا نشنیدیم بوقلمون بگه دو دو. پیشی(گربه) چی میگه میگی مو مو.

صبح که بیدار میشیم یکم که باهات بازی میکنم ورزشت میدم قربون صدقت میرم تو هم برای مامان ناز میکنی و میخندی بعدش بهت میگم مهــراد برو کنترل تلویزونو بیار روشن کنم پا میشی میری کنترل میاری فدای فهمت بشم که همه چیرو میفهمی نفس من.

سه شنبه هم روز پدر بود این روزو از طرف مهراد و خودم به باباامیر و اقاجون و پدر جون تبریک میگم انشاله همیشه سایشون رو سرمون باشه. بابا امیر خیلی خیلی دوستت داریم و ازت به خاطر زحماتی که برای ما میکشی تشکر میکنیم

راستی پسرم 24اردیبهشت دندون نهمت جوونه زده بود مبارکت باشه دندون بالا سمت راست دندون چهارم

اینم عکس تولد پویان جونه که دیروز تولدش بود حسابی بهت خوش گذشت

پویان جون تولدت مبارک

راستی هفته پیش با آقاجون و مامان جون و.... رفتیم محلمون خیلی بهت خوش گذشت چون همش تو باغ و گردش بودی. با هم رفتیم باغ دایی امید تا آقاجون یکم درختایی که تازه کاشته بود آبیاری کنه آقا مهراد کفشدوزکو گرفتی دستت میخواستی بذاری تو دهنت خندهاینم چند تا عکس برای یادگاری برای عزیزم:

گرفتمت کفشدوزک کوچولوراضی

 

راستی پسرگلم خاله لیلا برای دومین بار موهاتو کوتاه کرد اولین بار قبل از عید بود و دومین بارم 19اردیبهشت خوابیده بودی خاله تو خواب موهاتو کوتاه کرد خاله جون ممنونم. این لباسای خوشگلم که تنته عمه فریبا برات خریده بود عمه جون ممنونمبوسبوس

پسندها (4)

نظرات (3)

ajij
27 اردیبهشت 93 21:45
سلام مامان نیایش جون. ماشالله چه پسمل نازي داري چه بامزه حرف میزنه خدا حفظش کنه . عزيزم واسه ما منتظرها هم دعا کن. راستي اگر سوالات پزشکي داشتي تو هر زمينه اي مثل: زنان و زايمان . پوست و مو متخصص کودکان و نوزادان دکتر عمومي دکتر چشم پزشک دندان پزشک متخصص تغذيه و... برو به اين ادرس http://www.madarclub.com/fa/apply/hasti وعضو شو دکتراي اين سايت 24 ساعته پاسخگوي سوالات شما هستن. بعد از ثبت نام در اين سايت از سمت راست بخش تنظيمات منوي پرسش از پزشک رو انتخاب کن و سوالت رو از دکتر مربوطه بپرس. موفق باشي
سمیرا
30 اردیبهشت 93 0:23
اقا مهراد ماشاله روز به روز داری قشنگتر میشیا مامانتم حسابی تو نوشتن خاطرات استاد شده قدرشو بدون موفق باشی کوچولو
مامان مریم
پاسخ
سلام خاله سمیرا خوبی؟ از اینکه به وبلاگم سر میزنی ممنونم خاله جون
سمیرا
4 خرداد 93 0:11
مرسی ممنون من به همه وبلاگ بچه ها سر میزنم