پسرم سلام .شیرینم سلام.الان که برات می نویسم خواب هستی. یک ساعت شمارو بردم پارک تاب بازی کردی و آفتاب گرفتی و خسته شدی خوابیدی. نمی دونم چی بنویسم فقط اینکه این دندون درآوردن شما داستانی شده برای من و تو. عزیز برات آش دندونک گئاشت تا زود دندونات درآد ولی فعلا قصد ندارن خودشونو نشوت بدن. پسرگلم این روزا خیلی شیرین شدی کم کم می خوای چهار دست و پا بری برای رسیدن به اسباب بازی هات خودتو رو زمین می کشی من که خیلی خوشحال میشم سعی و تلاشتو می بینم. الانم داری بیدار می شی برم برای مهرادم فرنی درست کنم.همیشه برام عزیزی نازنینم دوستت دارم فراوووووووون عشق مامان ...