مهراد جون مهراد جون ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات مامانی و مهراد

برادر زاده عزیز تر از جونم مهراد جون

1392/12/18 12:53
نویسنده : مامان مریم
181 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به برادر زاده عزیز تر از جونم مهراد جون

 

مهراد خوشگل چند روز دیکه تولد شما عزیز هستش انگار همین دیروز بود که من از سرکار به بیمارستان دهخدا اومدم تا اولین مغز بادوم و عضو کوچولوی جدید از خانواده غفاری و لحظه زیبای چشم بازکردن شما به دنیا رو تماشا کنم اولین نفری که اجازه دادن بیاد پایین و شما را در دستگاه ببینه من و بابایی امیر بودیم لباسهای شمارا اوردیم و پرستار مهربون به شما پوشوند شما مثل برف سفید بودی و موهای طلایی قشنگت ( مثل خودم ) خیلی چهره شمارو زیباتر و جذاب تر کرده بود پدرجون با شنیدن خبر به دنیا اومدنت اشک تو چشاش حلقه زد همون لحظه عمه فرزانه هم از تهران زنگ زد و تلفنی از قیافه شما سوال میکرد که شبیه کی هستی ؟ همه میگفتیم فتوکپی برابر اصل امیر بابایی .

روز خیلی قشنگی بود بهزاد عمو - آرمین جون - پویان جون - عموعلی و ..... همه برای دیدن شما اونجا داشتن لحظه شماری میکردند تا بالاخره چمشای قشنگ شما به دنیا باز شود و همه ما رو خوشحال کرد . چه زود یکسال گذشت و امروز دوباره ما برای روز تولد یکسالگی شما لحظه شماری می کنیم  ارمین و پویان هرچی که بیرون می بینن عکس باب اسفنجی داره میکن مامان اینو بگیریم برای مهراد دوست داره (بدون توجه ندارن که شاید برای شما بزرگ یا کوچک باشه ) . پسر خوشگلم با ترس و لرز تازه تازه داری رو پاهات وای میستی و یکم راه میری وقتی کنار ما هستی لحظه های خیلی شادی رو برای من ایجاد می کنی دوستت داریم و تولدت رو پیشاپیش بهت تبریگ میگیم آرمین جون و پویان جون و عمه فریبا و عمو علی .قلبقلبقلبقلب

یه کیک خوشگل باب اسفنجی تقدیم به شما

 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)