مهراد جون مهراد جون ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات مامانی و مهراد

دوازده ماهگی شیرین پسر

1392/12/18 12:53
نویسنده : مامان مریم
100 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به پسر گلم مهراد خیلی وقته برات چیزی ننوشتم آخه مریض شدی و منم غمگین و ناراحت خیلی واسم سخت بود غذا نخوردنت و .... بالاخره بعد از سه ماه انتظار و اذیت شدن مهراد سومین مروارید پسرم خودشو نشون داد 27 بهمن دندون بالا سمت راست و بعد از یکی دو روز دندون سمت چپ از لثه مهرادم جوونه کردند. بعد از دندونت بود که مریض شدی تنها اون چند روزو راحت میخوابیدی چون دیگه دندونات اذیت نمیکردن بعد از خوب شدنت بازم دندونای کناری شروع کردن به در اومدن شبا مثل همیشه خوب نمیخوابی و من و بابا ناراحت میشیم. بابا امیر میگه حاضرم تا صبح بالا سر مهراد بشینم تا راحت بخوابه و اذیت نشه ولی خب چه میشه کرد باید این روزارو  طی کنیم فکر کنم تا 2 سالگی شما که دندونات کامل در بیان همین طوری باشه بعد هر سختی راحتی میاد مهراد تحمل کن عزیزدلم. ماچ بعضی موقع هم بابا امیرمی ذاره تو تاب و تابت میده و مهراد جون اونجا میخوابه بعدش من بلندت میکنم میذارم تو جات بعضی وقتا هم رو سه چرخت میخوابی خلاصه خیلی بد خواب هستی منظورم اینه خیلی طول میکشه تا بخوابی نازنینمخجالتلبخند

ماهی که گذشت مهراد "بابا" میگی "دد" و "ماما" هم که می گفتی اما خبر خوبم اینه که این روزا کم کم داری راه می افتی و من و باباجون خوشحال از قدم هایی که برمی داری انشالله همیشه سالم و سرپا باشی عزیزم قلبقلب

خیلی خیلی شیرین و دوست داشتنی شدی حرفاتو با صدات حالیم میکنی می نشونمت رو پاهام ازت میپرسم آب میخوای، غذا میخوای، توپ بازی میخوای، سه چرخه سواری میخوای، تاب بازی میخوای هرکدومشو بخوای بلند میخندی یعنی که اونو میخوای خلاصه تمومو شب و روزم با گل پسرم مشغولم خدا انشالله همه بچه هارو حفظ کنه مهراد منو هم حفظ کنه عزیزم خیلی خیلی دوستت داریم بغلماچقلب

الانم که برات مینویسم شما تو خواب ناز هستی ساکتخواب

به شدت به جاروبرقی علاقه داری باباامیر میگه مهراد دنیارو با جاروبرقی عوض نمیکنه خونه مامان جون و عزیز که میریم اونجا لوست کردن جاروبرقی رو میارن وسط خونه و شما باهاش بازی میکنی ولی خونه خودمون من فقط موقعی که خونه رو بخوام تمیز کنم میارم و شما میشینی نگاه میکنی تنها کاری که من راحت و آسوده میتونم انجام بدم و شما نق نق نکنی همین جاروکشیدن خونمونه شیطون مامانلبخند راستی بازی کردن با بزرگتر هارو خیلی دوست داری مثلا با خاله مهدیه و خاله لیلا و عمه فریباو.... ولی با بچه های پنج شش ساله اصلا دوست نداری بازی کنی

عزیزم عکسهای آتلیتم گرفتیم خیلی ناز و قشنگ افتادی انشالله تو فرصت مناسب میذارم تو وبلاگت نفسم ماچبای بای

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

سمیرا
19 بهمن 92 19:16
آفرین به آقا مهراد اینکه به جارو برقی علاقه داره نشانه اینکه که بچه پاکیزه و تمیزیه مامان مهراد زحمت بکشید سریع عکس های آتلیه شو بذارید که از دیدنشون لذت ببریم
مامان مریم
پاسخ
باشه خاله سمیرا جون حتما
مهدیه
19 بهمن 92 23:39
خوشگل خاله خییییلی دووووسستت داااااااااااااااااااااااااااااااااارم
مامان مریم
پاسخ
خاله جونی منم خیلی خیلی دوستتون دارم