مهراد جون مهراد جون ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات مامانی و مهراد

عید غدیر خم مبارک

1393/7/21 16:26
نویسنده : مامان مریم
497 بازدید
اشتراک گذاری

امروز دوشنبه 21مهرماه 93 روز عید غدیره. الان آقا پسرم خوابیده. مهراد نازم 20 امین ماه زندگیشو سپری میکنه با هم بازی میکنیم و از داشتنت خوشحالم و شکر گزار. علاقه زیادی به پازل داری و خوب یاد میگیری. هفته پیش خاله مهدیه برات از قم حلقه هوش سوغاتی آورده بود که دو سه روزه یادگرفتی و با تمرکز همشونو درست سرجاش می اندازی. یه موقع به حلقه رو اشتباه می اندازی به من نگاه میکنی و میگی نه و بر میداری و حلقه درستو میندازی سرجاش بعدش که همشو انداختی صدا می کنی مه مه(مهدیه)، ای ای(دایی) و ... که نگاه کنید خودم چیدم همشونو. الهی فدات شم که دوست داری تشویق بشیتشویق

توپ بازی و بادکنک بازی خیلی دوست داری و خونه آقا جون که هستیم دست آقاجونو میگیری میبری اتاق خواب تنهایی باهاش بازی میکنی و بلند بلند میخندی. قربون او خندهات شم که شادم میکنهخندهآرامخنده

خونه آقاجون که میریم با مامان کاری نداری همش با خاله مهدیه و دایی رضا و ... سرگرمی و باهاشون بازی میکنی. جدیدا علاقه زیاد پیدا کردی به این که اسم وسیله هارو بدونی با اشاره به وسیله ها میپرسی دو(این) تا من یا خاله مهدیه اسمشو بگیم و تو به چیز دیگه اشاره میکنی.

هتوزم عاشق ماشین هستی و تو خونه خودمون با ماشینت خیلی بازی میکنی و سوارش میشی میگی می می و راه میری. جالب اینجاست میخوای دستشویی بری ماشینتم میخوای بیاری منم میخندم میگم پسرم جا نیست کهدلخور

امروزم با بابایی خونه دوست باباامیر رفتیم مهراد شیطون اونجا هم بچه هارو هول میداد و شیطونی میکرد. دوست بابایی عیدی داد.

الانم خونه مامان جون هستیم و مهراد دستمال برداشته میزو دستمال میکشه و مامان جونو صدا میکنی تا تشویقت کنه.

صندلی جدیدمه خاله مهدیه خریده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

فروشگاه نادین
21 مهر 93 21:35
سلام دوست عزیز * لوازم جشن تولد * شال و روسری * دست سازهای نمدی nadin-shop.ir
مهدیه
28 مهر 93 18:29
مهرررررررررررادم خیـــــــــــلی دوووست دارم
سمیرا
4 آبان 93 18:44
ماشااله خیلی خوشگل و ماه شدی داری کمکم مردی میشی برا خودت به مامانتم تبریک میگم که اینقد کاراتو قشنگ مینویشه فک کنم تو مدرسه نمره انشاش همیشه بیست بوده
مامان مریم
پاسخ
خیلی ممنون خاله جون شما لطف دارین تعریف میکنید
سمیرا
8 آبان 93 2:42
میگم صندلیه چقد خوشگله منتها به نظر خیلی سنگین میاد احتمالا خالتون یه پا قهرمان تشریف دارن که تونستن کدوی به این بزرگی رو جا بجا کنن البته شاید پلاستیکی باشه احتمالا این مهدیه خانوم هم که برات نظر گذاشته همون قهرمانیه که برات کدو خریده البته شایدم ...... البته نه همون خالته برای تو هنوز این کارا زوده گرچه هزارتا کشته مرده داری که یکیشم منم اما این مهدیه نودو نه درصد خالته
مامان مریم
پاسخ
خاله سمیرا خیلی دوستت دارم و ازت ممنونم به خاطر نظراتی که میذاری خوشحالم میکنی
مهدیه
20 آبان 93 14:21
خوشگل خاله اخرین عکست تو این پست خیلی هنری و زیبا افتادی