عید غدیر خم مبارک
امروز دوشنبه 21مهرماه 93 روز عید غدیره. الان آقا پسرم خوابیده. مهراد نازم 20 امین ماه زندگیشو سپری میکنه با هم بازی میکنیم و از داشتنت خوشحالم و شکر گزار. علاقه زیادی به پازل داری و خوب یاد میگیری. هفته پیش خاله مهدیه برات از قم حلقه هوش سوغاتی آورده بود که دو سه روزه یادگرفتی و با تمرکز همشونو درست سرجاش می اندازی. یه موقع به حلقه رو اشتباه می اندازی به من نگاه میکنی و میگی نه و بر میداری و حلقه درستو میندازی سرجاش بعدش که همشو انداختی صدا می کنی مه مه(مهدیه)، ای ای(دایی) و ... که نگاه کنید خودم چیدم همشونو. الهی فدات شم که دوست داری تشویق بشی
توپ بازی و بادکنک بازی خیلی دوست داری و خونه آقا جون که هستیم دست آقاجونو میگیری میبری اتاق خواب تنهایی باهاش بازی میکنی و بلند بلند میخندی. قربون او خندهات شم که شادم میکنه
خونه آقاجون که میریم با مامان کاری نداری همش با خاله مهدیه و دایی رضا و ... سرگرمی و باهاشون بازی میکنی. جدیدا علاقه زیاد پیدا کردی به این که اسم وسیله هارو بدونی با اشاره به وسیله ها میپرسی دو(این) تا من یا خاله مهدیه اسمشو بگیم و تو به چیز دیگه اشاره میکنی.
هتوزم عاشق ماشین هستی و تو خونه خودمون با ماشینت خیلی بازی میکنی و سوارش میشی میگی می می و راه میری. جالب اینجاست میخوای دستشویی بری ماشینتم میخوای بیاری منم میخندم میگم پسرم جا نیست که
امروزم با بابایی خونه دوست باباامیر رفتیم مهراد شیطون اونجا هم بچه هارو هول میداد و شیطونی میکرد. دوست بابایی عیدی داد.
الانم خونه مامان جون هستیم و مهراد دستمال برداشته میزو دستمال میکشه و مامان جونو صدا میکنی تا تشویقت کنه.
صندلی جدیدمه خاله مهدیه خریده