مهراد جون مهراد جون ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات مامانی و مهراد

پایان هفده ماهگی

1393/5/4 17:29
نویسنده : مامان مریم
446 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزدلم سلام. امروز شنبه 28ماه مبارک رمضانه و مهراد کوچولو با بابا جونی رفته خونه عزیزش مهمونی بالاخره وقت کردم برای گل پسرم مطلب بذارم از شیطونی ها و شیرین کاریاش تعریف کنم. آراماول از همه مثل همیشه خداروشکر میکنم بچه سالمی بهمون عطا کرده. مهرادی از خواب که بیدار میشه اولین چیزی که به مامان میگه یا آب میخواد یا میگه نانا منظور از نانا سی دی شعره که برات دو سه روزی مونده به تولد 1سالگی خریدم یه سی دی جشن تولد خاله ستاره و یه سی دی حسنی نگو یه دسته گل. سی دی تولدو زیاد دوست نداری ولی سی دی حسنی رو خیلی خیلی گوش میکنی و خوشت میاد انقدر زیاد که مامان خسته شدش اولای ماه رمضون بود با هم رفتیم دو تا سی دی از ترانه های خاله ستاره برات خریدم یه دونش حسنی 2 و دومیش ترانه های کلیله و دمنه است که زیاد دوست نداری کلا عاشق حسنی هستی. تو سی دی حسنی یه ترانه داره در مورد فیل هاست قبل از اینکه بخونه فسقل مامان میگه بی بی یعنی فیل فیل خلاصه خیلی شیرینه گفتن فیل فیل اقامهرادبوس

مهراد کوچولو بالاخره تو سن 16 ماهگی مامان و بابارو صدا میزنه تشویققبلا هم مامان و بابا میگفتی ولی نه برای صدا کردن. الانا هر وقت مامانو نبینی دنبالم میگردی و صدا میکنی ما ما خیلی شیرین صدام میکنی عاشق صدا کردنتم هر موقع صدام کنی میگم جانم عزیزم مامان فدات شه چی میخوای تو هم که فقط میخوای منو ببینی میخندی بعدش چند تا بوست میکنم که هرچی بوست کنم سیر نمیشم انقدر که تو شیرین هستی عزیزدلم.بوسبوس

اقا مهراد یه اخلاقت که خیلی بده و مامانو ناراحت میکنه غمناکزدنته پسرم جایی میریم یا مهمون میاد بچه ها رو میزنی یا چنگ می انذازی بعدش مامان خجالت میکشه خجالتاخه پسرم  چراسوالسوال

پسرگلم هرموقع غذا ببینی  و گرسنه باشی میگی به یعنی گشنته بهت غذا بدیم. قبلا اب میخواستی میرفتی اشپزخونه و می نشستی زمین و  به لیوان اشاره میکردی ولی الانا میگی اب برات که اب میریزم ازم لیوانو میگیری و همین طور که اب میخوری راهم میری یکی دو بارم خوردی زمین ولی باز کارتو تکرار میکنی. این روزا خیلی خیلی خودمختار شدی یعنی تا خودت نخوای نمیشه کاری بکنیم مثلا بوس کردن یا غذا خوردن  یا خوابیدن و ... زوری نمیشه یا مهراد کنار اومدنه

راستی کم کم دارم به آقا مهراد یاد میدم تا پوشکشو ترک کنه و .... خداروشکر خوبه ولی خیلی حوصله میخواد. به خاطر همین بیرون که  بریم میخوام پوشکت کنم دوست نداری و نمیذاری پوشکت کنم. انشاله زود یاد بگیری و راحت بشیمچشمکبوس

فرهنگ لغت کوچیک مهراد:

آب :  آب                              

غذا: به

بیسکوییت: بی بی

آهنگ: نانا

دایی: یی

عمه: عمه

بیرون و گردش: دد

موتور: دو دو

ماشین: می

فیل: بی

این چند تا عکسم با عمه فریبا و عزیز رفته بودیم بیرون عمه ازت گرفتش ولی خیلی شیطونی کردی سه نفرمون خسته کردی همش میرفتی این ور و اون ور یا دوست داشتی بری موتور سوار شی یا میخواستی بری خیابون ما هم بغلت میکردیم ماشاله خیلی شیطون شدی نفس مامان

 

مهراد پشت حفاظای چهل ستون

پسرم خیلی بهت میاد

عینکم خوبه، قشنگهبوس

من موتور میخوام

من دو دو(موتور) میخوامغمگین

 

پسندها (2)

نظرات (3)

نیلوفر
4 مرداد 93 18:07
فروش عروسک های دستبافت/ گل های کریستالی/ کلیپس با قیمت مناسب به وبلاگم سر بزنید http://honarhayeme.blogfa.com/
سمیرا
5 مرداد 93 20:00
سلام به مهراد جونی خودم بلاخره اعتراض هام جواب دادن و یکی پیدا شد که برات پست گذاشت ایشاله موفق باشی راستی خیلی ماه هم شدیا عینکم بهت میاد
فایضه مامانه عسل
3 دی 93 5:05
سلام خوبین ؟ عمه مهراد جان به رای شما برای جشنواره نی نی وبلاگ نیاز دارم .... عکس کاردستی دخترم توی وبم هست برای رای دادن بهش.... لطفا و خواهشا عدد 4 رو به شماره 1000891010 اس کنین تا شانسمون برای برنده شدن بیشتر شه ممنون.... توروخدا مارو یادتون نره...