مروارید آرام
مهراد گلم پسر نازم سلام دو روز پیش نهار خونه عمه فریبا مهمون بودیم باباامیر داشت لوستر عمه فریبارو تعمیر میکرد منم داشتم برای آقا پسرم شعر میخوندم با گل پسرم بازی میکردم دندوناتو نگاه میکردم که یه دفعه دیدم دندون پایین سمت چپ زده بیرون فکرکنم 3روزی بوده دراومده بود که من دیدم انقدر خوشحال شدم با صدای بلند سه چهار بار باباامیرو صدا کردم بابایی گفت چی شده گفتم یه دندونه مهراد دراومده خلاصه خیلی خوشحال شدم چون مهرادم از اذیت یه دندونش راحت میشه
عزیزدلم دوستت دارم فراووووون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی