مهراد جون مهراد جون ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات مامانی و مهراد

سال تحویل

1393/1/3 12:13
نویسنده : مامان مریم
164 بازدید
اشتراک گذاری

پسرگلم سلام عزیزم دومین بهار زندگیت مبارک انشالله صدمین بهار زندگیت باشه.مهراد نازم پسرم امروز سومین روز فروردینه و من خاطره این چندروزو برات یادگاری مینویسم. پنج شنبه ساعت هشت و بیست دقیقه شب تحویل سال  1393 بود برای اولین بار سال تحویل خونه آقاجون بودیم و کنار مامان جون و خاله مهدیه و خاله لیلا و دایی رضا. پارسال سال تحویل مهراد 28روزه ما گریه میکرد و امسال موقع سال تحویل بازی میکردی انشالله که همه سال بازی و شادی کنی. بعد از تحویل سال و روبوسی و تبریک سال جدید اولین عیدیتو که یه جفت کفش بود از مهدیه خاله گرفتی و دومین عیدی سال جدیدو از آقاجون گرفتی.بعدش شام خوردیم و ساعت 10شب به خونه پدر جون رفتیم و اونجا هم همه تحویلت میگرفتن و سومین عیدیتو از عزیزگرفتی و عمو عباس و عموبهروز هم به شما عیدی دادن. شب ساعت 12 به خونه خودمون برگشتیم.

1فروردین رو هم خونه عموحسن و عمه مامان و بابابزرگ مامان رفتیم و نهار خونه بابابزرگ مامان بودیم و شام خونه عموحسن رفتیم اونجا هم همه دوستت دارن ولی چون کم و دیرهمدیگرو می بینیم شما بغل کسی نمیرفتی.

2فروردین هم عصر با پدرجون و عزیز خونه عمه فریبا رفتیم با پویان حسابی دوست شدی و باهم بازی میکردید عمه جون هم بهت 2تااسباب بازی کوکی و پول عیدی داد. عمه فریبا و خانواده پدرجون میخوان برن مسافرت به ما هم گفتن بیاید بریم شمال خوش میگذره ولی باباامیر به خاطر اینکه مهراد تو ماشین اذیت میکنه قبول نکرد خلاصه اینم خاطرات چند روز اول عید. الانم که برات مینوسم خواب هستی شیطون مامان

 

راستی پسرگلم دیروز 2فروردین ماهگردت بود سیزدهمین ماهگرد مهراد نازم مبارک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مهدیه
7 فروردین 93 16:44
سلاممممممممم عشق خااااااااله دوووست دارم الان دو روزه ندیدمت دلم برااااااااااات ی ذره شده
مامان مریم
پاسخ
سلام خاله جونمممممممممم منم خیلی خیلی دلم براتون تنگ شده بیاین خونمون