مهراد جون مهراد جون ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات مامانی و مهراد

آفتابگردون

1392/12/18 13:13
نویسنده : مامان مریم
146 بازدید
اشتراک گذاری

دایی امید چند تا گل از گلخونه اورده بود اومدم کنار گلا ازت عکس بگیرم که دایی گلارو چید رو ی پارچه گفت مهرادو بذاریم  بعد عکس بندازیم . مهرادی هم همش شیطونی میکنه و میخواد گلارو بذاره دهنش و مزه کنه آخه شکموی کوچولو همه چی که خوردنی نیستزبان

بعد همه جمع شده بودن که حواستو پرت کنن و بخندوننت  که حدود 20 تا عکس انداختیم که آقا کوچولوی ما تو دوتاش لبخند زده اونم وقتی بود که مامان مریمشو دیدتشویق

گل ما وسط گلها

 

اندیشیدن فیلسوف کوچولو

 

رسیدن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

نسرین مامی مهراد
29 مرداد 92 23:20
ماشالله به این آقا پسر ناز و گل ..اسم پسرمنم مهراده و خیلی هم شبیه همن ..پسری منم بور و سفیده.. تازه وبلاگشو درست کردم هنوز به قسمتای الانش(10ماهگیش)نرسیده..وقتی رسید میبینی چه شبیه اند..خدا برای پدرومادرش حفظش کنه الهی


پدر مهراد
31 مرداد 92 22:07
با سلیقه عمل کردین کاش مامی مهراد من سلیقه شما رو داشت البته اینو تائید نکنید چون اگه ببینه احتمالا مهراد دیگه پدر نخواهد داشت واقعا بهتون بریک میگم با بخاطر این ذوق هنری که به خرج دادین وسوسه انگیز شدم برم بچه رو بندازم گل فروشی هی ازش عکس بگیرم
سپیده
2 شهریور 92 19:04
مهراد جون وقتی این عکسو مینداختی منم بودم پیش گلا خیلی ناز شدی جیگر معلومه که گلارو خیلی دوست داری
مرضیه
6 شهریور 92 13:51
عزیزم بین اون گلا تو از همشون قشنگ تری . من و دایی امید خیلی دوست داریم مهرادی