روزپدر و مروارید نهم
مهـــــراد نازنینم، پسر گلم سلام خیلی وقته میخوام برات مطلب بذارم و خاطرات 15ماهگیتو برات بنویسم ولی ماشاله انقدر شلوغ کار شدی و شیطونی میکنی که وقت نمیکنم عزیزدلم خیلی خیلی شیرین شدی و خدارو به خاطر نعمت بزرگی چون تو شکرگذارم. یه دقیقه زمین نمیشینی همش دوست داری بازی کنی خونمون که هستی ول کن مامان و بابا نیستی خونه مامان جونم که میریم دست لیلا خاله و مهدیه خاله همش میگیری و به حیاط میبری عشق بیرون رفتنو هوای ازاد.جدیدا هم یاد گرفتی جاهای بلند بری و بیا پایین مثلا پشتی یا بالشو میندازی و میری روش یکم راه میری بعدش میای پایین یا میری رو مبل خودتو میندازی پایین یک شنبه که بازی میکردی پایین مبل پتو انداختم تا خیالم راحت بشه که ج...