بیست و دومین ماهگرد
عزیزدلم بیست و دومین ماهگردت مبارک
پسرگلم مهراد جان امروز دومین روز فصل زمستونه و هوا بارونی و سرد بود. جناب عالی هم دو روزی میشه سرما خوردی مامان فدای پسر گلش بشه که بزرگتر شده و شیطون تر و بعضی مواقع حرف گوش کن میشه بعضی وقتا خیلی خیلی شیطون میشه. مامانو اذیت میکنی. خداروشکر که پسرم ماهه خیلی خیلی دوستت دارم عزیزدل مامان. بزرگترین نعمت زندگی من و باباامیر هستی.
شب یلدا امسال خاطره شد برامون. قرار گذاشته بودیم هممون (خانواده اقاجون و امید دایی و همسرش و بچه های عمو حسن که ازدواج کردن، بیست نفر بودیم) بریم خونه عمو حسن(عمو بزرگ مامان) گفتیم هرچه قدر جمعیتمون بیشتر باشه بهمون بیشتر خوش میگذره . ساعت ۵/۳۰ راه افتادیم ولی متاسفانه بعد از ۲۰ دقیقه ماشین خراب شد و دو ساعتی بیرون موندیم و زنگ زدیم دایی رضا اومد و ....
اما یکم از ویژیگی هات بگم: با خاله مهدیه خیلی خیلی رفیقی و خیلی دوستش داری اخه هرچه قدر که تو بخوای باهات بازی میکنه و کل وقتشو با تو میگذره و خیلی دوستت داره. اصلا دلش نمیاد تورو ناراحت کنه. اما دایی رضا و خاله لیلارو هم دوست داری ولی چون بیشتر سرکار هستن با خاله مهدیه خیلی شادی. از دایی امیدم خیلی حساب میبری و هرچی بگه گوش میکنی.
خونه پدر جونم که میریم چون کسی نیست باهات بازی کنه همش دوست داری خونه رو به هم بریزی و عزیزو ناراحت میکنی. پدر جون خیلی دوستت داره وقتی کاری میکنی هیچی نمیگه. البته گفتنم فایده نداره چون جنابعالی شیطونیتو میکنی.
خونه خودمون خیلی بهتری یعنی اذیتت کمتره و حرف گوش کن تری ، هرچی دوست داری میری یخچال برمیداری میدی مامان بهت میده. بازی میخوای از کمد اسباب بازیتو برمیداری و بیشترم سی دی خاله ستاره تولدت مبارکو میگی برات میذارم نگاه میکنی. خلاصه تو خونه راحت تر هستم بمونم تا اینکه جایی بریم .
راستی از پوشک کامل گرفتم یعنی پسرم از پوشک برای همیشه خداحافظی کرد. از تابستون شروع کرده بود پروسه ترک پوشکو و فقط شبا پوشکت میکردم که یه ماه پیش بود ساعت ۱۲/۳۰ یادم افتاد پوشک نداری به بابا گفتم ای وای اامیر پوشک مهراد تموم شده بابا هم گفت عیبی نداره بذار بخوابه دو سه بار میبریم دستشویی که خوابیدیم ساعت ۷ بیدار شدم نگاه کردم جات خشکه تو خواب بغلت کردم بردمت دستشویی گفتم مهراد جان جیش کن که شما بیدار شدی و گریه کردی و جیش نکردی اوردم تو جات یک ساعت خوابت پرید و ... خلاصه همین باعث شد دیگه پوشکت نکنم اخه ماشاا.. پسرم بزرگ شده تو جاش جیش نمیکنه. خداروشکر این مهارتم یاد گرفتی
دو سه ماهی میشه دندونای آسیابت دراومدن و ۱۶ دندونه شدی